-
یخ در جهنم
چهارشنبه 1 آبان 1387 23:29
. . . . . با تشکر از همه دوستان عزیزم بنا به دلایل غیر قابل چاپ، فعلا اینجا تعطیل می شود. اما برمیگردم؛ مطمئن باشید
-
هفت
جمعه 12 مهر 1387 23:05
1. سلام 2. استقلال شانس آورد که دو تا شوت به تیرک، گل نشد! 3. به 206 صندوق دار بخاطر پشت بزرگش میگن جنیفر لوپز ؟! از کی تا حالا؟ 4. دیدار رهبر با دانشجوها بیشتر به دیدار رهبر با طلبه ها شباهت داشت. نه؟ 5. جمله روز: الهام سخنگوی دولت: "تورم در بعضی کشورهای پیشرفته، بیش از ۱۰۰ درصد هم بوده است." ما هم حرف...
-
شمال از شمالغربی
یکشنبه 31 شهریور 1387 12:28
1. سلام، حالی یاخچیدی؟! 2. تعجب نکنید! من الان در سفر تبریزم! اینجا نمایشگاه قرآن گذاشتن و رضا (داداشم) یه غرفه داره. از من دعوت کرد که این 10 روز رو همراهیش کنم. سفر خیلی لذت بخشیه! ایالت تبریز واقعا که برا خودش یه کشور خارجی به حساب میاد! حالا بعدا در مورد جزئیات سفر به این خطه توضیحات کامل میدم! فعلا وقت یخده!...
-
گاهی به آسمان نگاه کن
یکشنبه 17 شهریور 1387 13:56
عکس روز: بارش برف در بیابانهای کنیا 1. سلام 2. ماه رمضان هم اومد. رمضان رو خیلی دوست دارم نه فقط به خاطر بامیه هاش (!)، به خاطر سحرهاش، تشنگی هاش، افطاری های این ور اون ور، دعای ابوحمزه اش، ربنای شجریانش، عطارانش (!)، شبای قدرش و هزارتا دلیل دیگه. راستی نباید فرزاد جمشیدی رو از قلم بندازم با اون اجرای فوق العاده اش تو...
-
مرد تنها
جمعه 8 شهریور 1387 17:11
عکس روز: فرهاد قلبم تو هستی، تو هستی... 1. سلام 2.رفتم فیلم انعکاس رو دیدم بالاخره؛ در مورد خیانت زن و شوهر به همه و برگشت به عشق قبل ازدواج. روم خیلی تاثیر گذاشت! رفتم تو فکر بمدت چند روز. ایکاش عشق هم مثل خیلی از خاطره ها از دل لامصب پاک میشد.. 3. رفتم داروخونه میگم: کرم ضد آفتاب بدون چربی میخوام. طرف: ایرانی ندارم،...
-
اینک آخرالزمان
سهشنبه 29 مرداد 1387 19:39
عکس روز: تیشرت های جدید Nimany 1. سلام 2. افتتاحیه المپیک گریه منو در آورد رسماً! واقعا چیز معرکه ای بود. فقط اینو بگم که هر کی ندید نصف عمرش بر فناست! دمتون گرم چینی های عزیز با این افتتاحیه! البته اینو بگم که ما با جناب دالایی لاما هستیم و المپیک رو تحریم نموده ایم! 3. ایضاً المپیک؛ واقعا بروبچه های ایران کولاک...
-
روزی روزگاری ایران
جمعه 18 مرداد 1387 00:52
عکس روز: شهر درد 1. سلام 2. جدیداً (حدود 1 ماهه!) تو یه وب دیگه هم مینویسم. پنج شنبه ها نوبت منه. اونجا هم یه سری بزنید. خوشحال میشیم.. 3. پیشنهاد روز: خواب.. . . . . end . صدای زن مخلوط خشم و درماندگی بود. با فریاد و بغض: "فردا این دختر باید شیمی درمانی شه، اون وقت میگی داروش نیست.. من چه خاکی باید روی سرم...
-
الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم
سهشنبه 8 مرداد 1387 20:18
1. سلام 2. مترجم محجوب و محبوب فوتبال ایران رو یادتونه؟ اصلا وقتی میگن مترجم، اولین اسمی که به ذهنتون میاد کیه؟ چلنگر ! به جرم واردات مواد نیروزا دستگیر و به 4 سال دوری از فعالیتهای ورزشی محکوم شد. تا ما دوباره قبول کنیم که نباید گول ظاهر ساده کسی رو بخوریم! 3. برنامه "نوربالا" برای تبلیغ صرفه جویی برق داره...
-
نون و عشق و فریدونکنار
شنبه 29 تیر 1387 03:07
عکس روز: عاشقیت 1. سلام 2. یه اتفاقی افتاد که گفتم این سری رو فقط در مورد عشق بنویسم. شایدم هفته بعد ادامه بدم. یکی از عزیزانم 3 سال بود که با دختردائیش رابطه داشت. منظورم از رابطه، عشقه. یه عشق جوندار. همیشه و همه جا با هم بودن. برنامه ریزی کاملی هم برای زندگی آیندشون کرده بودن. فقط مونده بود خواستگاری رسمی رفیقم از...
-
حکومت علوی
جمعه 21 تیر 1387 18:58
عکس روز: دادگاه روزنامه سلام؛ شاکیان 1. سلام 2. دلم تنگ شده برا روزای دانشگاه! یادش بخیر؛ میرفتیم پیش حسین چرک (ساندویچی!)، میگفتیم تو ساندویچ ما خیارشور نذار، میگفت: خیارشور ندارم، میخواید گوجه نذارم؟! 3. 18 تیر اومد و رفت. مثل همیشه. تنها چیزی که امسال از 18 تیر فهمیدیم، نامگذاری یکی از خیابونای نزدیک سفارت ایران در...
-
تنها در تاریکی
جمعه 14 تیر 1387 11:43
عکس روز: بورد دانشگاهمون! 1. سلام 2. امتحانات ما رو از اینجا دور کرده بود ولی دوباره برگشتیم. جای شما خالی رفتم مشهد. از اونجا که من تو سال یه 7، 8 باری میرم، پس اتفاق مهمی محسوب نمیشه! با قطار توربوترن رفته بودم. 1 ساعت تاخیر داشت (طبق معمول) ولی در میان چشمان از حدقه در آمده ما مهماندار اومد و گفت: متاسفیم بابت...
-
یورو عشق
چهارشنبه 22 خرداد 1387 02:01
عکس روز: طرفداران پرتغال 1. سلام 2. سلام فوتبال؛ سلام یورو 2008 ؛ سلام اروپا؛ سلام هیجان؛ سلام اضطراب؛ سلام عشق؛ سلام کل کل!؛ یورو 2008 شروع شد و ما را دوباره برد به دنیای قشنگ و عجیب فوتبال. کسایی که عاشق فوتبال باشند، می فهمند ما چه حالی داریم. تو پوست خودمون نمی گنجیم! یورو برای ما از جام جهانی هم قشنگتر و...
-
یاس
سهشنبه 14 خرداد 1387 23:59
عکس روز: چراغهای زمین 1. سلام 2. بنا به پیشنهاد یکی از عزیزانم برای جذابیت وبلاگ (!) هر سری یه عکس میذارم. این اولیش 3. جدیدا فراموشی مزمن گرفتم! یه چیز بدتر از آلزایمر! از فراموش کردن چیزام این ور و اونور، فراموش کردن کارایی که میخوام بکنم وقتی میرم بیرون(!)، فراموش کردن جای وسایل، فراموش کردن اینکه امروز امتحان...
-
سهمیه بندی هوا
پنجشنبه 9 خرداد 1387 01:08
1. سلام 2. میثم (دوستم) پاش شکست. باهاش رفتم بیمارستان. یه سری لوازم کم داشت بیمارستان داداشش رفت براش بخره بمن گفت: محمد تو بمون پیشش. وقتی رفت، من و میثم رفتیم تو سالن. یه ویلچر گوشه سالن دیدیم که بیکار بود! میثم: محمد نظرت چیه؟ من: ویلچر؟ میثم: آره! به به، شروع کردیم ویلچر بازی! میثم هم کلی حال کرده بود! من: بریم...
-
فقط ۱۱۵ دلار
شنبه 4 خرداد 1387 00:56
1. سلام 2. در شماره 3 پست قبلیم، سوء تفاهمی برای بعضیا پیش اومد که تو همون قسمت نظرات جواب دادم. اینجا فقط خواستم بگم که بزرگانی الان هستند که هیچ ارتباطی با این حکومت ندارند و اسلام رحمت را می شود در اندیشه های آنها یافت. یکی از نمونه های آنها سید صادق شیرازی است. 3. چلسی قهرمان نشد. من با آمدن مورینیو به چلسی طرفدار...
-
سفر سنگ
شنبه 28 اردیبهشت 1387 00:14
1. سلام 2. با رضا (داداشم) نمایشگاه بودیم. موبایلم رو گرفت که یه شماره بگیره، گفت همینجا وایسا من برم فلان کتاب رو بگیرم بیام. 5 دقیقه بعد میاد. من 5 قدم اینورتر وایسادم. از موبایل خودش شماره منو میگیره تا منو پیدا کنه! موبایلم (که سایلنته) تو جیبش زنگ میخوره. تو دلش میگه حتما رفیقامن، جواب نمیده! و همینجوری موبایل رو...
-
بهانه های خوشبختی
یکشنبه 22 اردیبهشت 1387 00:37
1. سلام 2. اسم وبلاگ رو عوض کردم بنا به درخواست دوستم که قبلا یه همچین اسمی داشت و توسط این حکومت ف.ی.ل/ط.ر شده بود و ترسید شباهت اسمی مشکلی ایجاد کنه. 3. رضا (داداشم) ظهر خندون میاد خونه و یه تن ماهی بزرگ دستشه. رضا: امروز ناهار دیگه ساندویچ نمیخوریم. من در حالت نیمه خواب: بذار رو آتیش 20 دقیقه بجوشه. رضا: من میذارم...
-
تئاتر زندگی
جمعه 13 اردیبهشت 1387 20:36
1. سلام 2. متشکرم از همه عزیزانی که به من نیرو دادند برای شروع کار 3. نمایشگاه کتاب هم شروع شده. خیلی دوست دارم زودتر برم اما فعلا حالش رو ندارم. پارسال کلا دو سه تا کتاب بیشتر نگرفتم. مهمترین کتابی که خریده بودم " داستانهای لوک خوش شانس و دالتونها " بود! 4. گر در یمنی، چو با منی، پیش منی/ گر پیش منی، چو بی منی، در...
-
استارت
چهارشنبه 11 اردیبهشت 1387 00:21
1. سلام ۲. تصمیم گرفتم بعد از چند سال دوباره وب بازی کنم. حافظه ام رو هم کلا پاک کردم. ۳. امیدوارم مزاحم کسی نباشم تو این دنیای مجازی. . . . end. بغلم میکنه. سرد، بی عشق، بی روح. لبهاش می خنده. پس خوبه. نه! چشمهاش نمی خنده. چشمهاش خیلی وقته که نمیخنده. می ایسته روبروم. ناآشنا شده، نمی شناسمش. رفتارش، حرف زدن هاش،...